خالصی مطرح کرد
تاثیر قرآن بر روساختهای شعر حافظ
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام فارس - ایسنا/فارس معاون فرهنگی جهاددانشگاهی فارس و دبیر علمی نخستین همایش ملی دولت قرآن، در نشست علمی این همایش، پیرامون تاثیر قرآن مجید بر روساختهای شعر حافظ شیرازی، سخنانی ایراد کرد.
دکتر محمدرضا خالصی، پژوهشگر ، نویسنده ، استاددانشگاه ، حافظ شناس و دبیر علمی نخستین همایش ملی دولت قرآن در نشست علمی این همایش تحت عنوان تأثیر قرآن مجید بر رو ساخت های شعر حافظ شیرازی با بیان اینکه استفاده از قرآن مجید، برای حافظ قرآن فقط استفاده از معانی قرآن نبوده است، گفت: برتر از آن استفاده از بیان بینظیر و پتانسیل زبانی خارقالعاده قرآن است که بزرگترین شعرا و نویسندگان را مجذوب خود کرده است.
خالصی تأکید کرد: استفاده از قرآن مجید، برای حافظ قرآن فقط استفاده از معانی قرآن نبوده بلکه برتر از آن استفاده از بیان بینظیر و پتانسیل زبانی خارقالعاده قرآن است که سالهای سال تا امروز جهان ما اعم از نویسندگان، شعرا و بزرگترین نویسندگان را به آن سمت زبانشناسی برده و مجذوب خود کرده و حافظ از آن استفاده کرده است.
وی با بیان اینکه حافظی که زبان او برای ما بسیار جذاب و زیبایی است یعنی یکی از چیزهایی که ما را به حافظ جذب میکند زبان حافظ است، افزود: زبان حافظ ویژگیهای مختص به خود را دارد که گاهی اوقات بزرگان، دانشمندان و فرهیختگان میگویند این زبان به اعجاز پهلو میزند و حرف درستی است و علت آن این است که هنوز بعد از این همه سال که از کلام او استفاده کردیم، هنوز هم وقتی وارد عرصه زبان حافظ میشویم، گیج و گم میشویم و نمیدانیم او در این عرصه چه کرده و چگونه این همه زیبایی شگفت انگیز را ایجاد کرده است.
خالصی با اشاره بر اینکه شاعران این نکته را اذعان دارند که وقتی در عرصه مصاف با حافظ قرار میگیرند، قافیه را باختهاند، گفت: آن شگردهای حافظانه را در طول این سالها بعد از حافظ کسی نتوانسته انجام دهد و این شگردهای زبانی مدیون زبان اعجاز آمیز قرآن مجید گرفته شده است.
وی افزود: بیشتر کسانی که وارد بهره گیری های حافظ از قرآن مجید شده و در این زمینه به تحقیق پرداخته اند کسانی هستند که از شکل معهود و معمول بهره برداری شعر از قرآن مجید که عبارت است از بهره های اشارات ، تلمیحات و تضمینات و اقتباس های قرآنی بهره برده اند. از ابتدای ظهور این مصحف شریف این بهره برداری از کلام خدا را در شعر شاعران می توان یافت حتی از ابتدای ظهور مصحف شریف مثلا حسان بن ثابت شاعر پیامبر(ص) در سروده های خود از این موضوع بهره برده که نمونهای از آن ابیات زیر است؛ "شهدت بأن وعدالله حق / و ان النار مثوی الکافرینا / و ان العرش فوق الماء طاف / و فوق العرش رب العالمینا" که اشاره به آیات سوره شریفه ی محمد (ص ) آیه :12 و سوره شریفه هود آیه 7 است.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: این موضوع حتی تنها مربوط به شاعران مسلمان هم نبود عمرو بن سالم خزاعی هنگام هم پیمانی قبیله بکر و قریش ، علیه خزاعه و در خواست کمک از رسول مکرم اسلام ، از الفاظ مصحف شریف در شعرش استفاده می کند؛ "هم بیوتنا بالوتر هجدا / و قتلوها رکعا و سجدا"
خالصی اضافه کرد: در زبان فارسی نیز از رودکی پدر شعر فارسی تا فردوسی ، ناصرخسرو ، انوری ، سنایی ، خاقانی ،عطار ، مولانا جلال الدین ،عطار ، نظامی ، سعدی و بسیاری دیگر از شاعران زبان فارسی تا امروزاز قرآن مجید به همین شکل استفاده کرده اند .در شعر حافظ هر چند تضمین و درج آیات الهی دیده می شود اما به همین جا ختم نمی شود.
او اضافه کرد: نخست این که حافظ شیرازی حافظ قرآن است و این مطلب بارها در شعر او آورده شده و در مقابل این نص نمی توان به اجتهادی دست یازید. محمد گلندام هم شاگردی و نخستین جامع دیوان او خواجه را مفسر قرآن و حافظ قرآن مجید می داند و او را ملک الحفاظ می خواند و یکی از ادله هایی که می آورد برای این که خواجه دیوان خود را جمع آوری نکرده است محافظت درس قرآن می داند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه، در بیشتر دست نوشته ها و منابع زمان حافظ تا اواخر قرن نهم او را ملک القراء ، حامل کلام رب العالمین ، ملک الحفاظ و حافظ کلام المجید می خوانند؛ گفت: در پایان دیوان خطی خواجه که در سال 869 هجری یعنی 68 سال بعد از فوت خواجه نوشته شده است می خوانیم؛ " تمت الدیوان افصح الشعراء و ابلغ البلغاء ، حافظ کلام المجید و کاشف اسرار الفرقان نام می برد.
او ادامه داد: در نسخه نخجوانی که در سال 850 هجری یعنی 58 سال بعد از وفات خواجه نوشته شده می خوانیم " تم الدیوان المولی العالم الفاضل ملک القراء" همچنین در نسخه استانبول که در سال 811 یعنی 19 سال پس از وفات خواجه نگارش یافته می بینیم چنین پایایان یافته است " من کلام حامل کلام رب العالمین شمس المله والدین محمد الحافظ الشیرازی". این نکته که حافظ قرآن را با چهارده روایت مشهور در سینه داشته یعنی قاریان هفت گانه و دو راوی هر کدام را از بر داشته است. یعنی به قول صاحب التیسیر فی القراات السبع 1100 مورد اختلاف را در سینه داشته است
این استاد دانشگاه و پژوهشگر گفت: همچنین یادمان باشد او در زمانی ملک القراء و پادشاه قاریان است که ابن بطوطه سیاح مشهور در رحله اش وقتی به شیراز می آید در مورد قاریان شیراز می گوید " فیدخل منه القراء یقرون بالاصوات الحسان و لیس فی معمور الارض احسن اصواتا بالقرآن من اهل شیراز"، او مراکشی است و عرب زبان و کتابش به زبان تازی است مردی است فقسه و قاضی و قرآن دان و سراسر جهان اسلام عصر خود را دیده ، او مردم شیراز را بهترین قاریان روی زمین می داند در این زمان حافظ شیرازی پادشاه قاریان است.
خالصی اضافه کرد: نکته دیگر این که یک قاری و حافظ قرآن باید بداند که واژه های مصحف شریف چگونه باید ادا شوند یعنی به آوا شناسی آشنایی داشته باشد، اظهار ، ادغام ، اشمام ، تفخیم ، ترقیق ، اسکان ، مد ، قصر ، فتح و... را باید به خوبی بداند؛ از سوی دیگر آشنایی کامل او بر تفسیر بلاغی الکشاف زمخشری که به قول ابن خلدون در زمینه بلاغت مصحف شریف " من احسن ماشتمل علیه هذا الفن من التفاسیر کتاب الکشاف للزمخشری" آشنایی کامل داشته است، این مسایل موجب شده زبان خواجه به شدت تحت تاثیر قرآن مجید قرار گیرد زیرا به قول سید قطب در کتاب التصویر الفنی فی القرآن " فی صمیم النسق القرآن فی ذاته" این زیبایی زبانی درون مایه ی قرآن مجید است.
او با بیان اینکه این موضوع از صدر اسلام تا امروز موضوع بررسی و تدقیق متفکران بوده است یادآور شد که به لیست کتاب هایی که در این مورد نگاشته شده حتی اگر به صورت فهرستی نگاه کنیم اعجاب انگیز است و نشان می دهد که چگونه این مساله دغدغه همیشگی متفکران اسلامی بوده است.
معاون فرهنگی جهاددانشگاهی استان فارس ادامه داد: به طور مثال سوره حمد یکی از سورههای مکی است و سورههای مکی بسامد صوتی آن نزدیک است یعنی مثل سورههای مدنی بلند نیست و مثل سوره بقره و آلعمران نیست که بلند باشد بلکه سورههای مکی کوتاه و ضربهزننده است.
وی ادامه داد: سوره حمد مکی است اما بسامد صوتی سوره مکی ندارد یعنی به شکلی میتوان گفت که سوره بلندی است به همین دلیل وقتی آن را با سورههای عادیات و فلق مقایسه میکنید تفاوتش را میفهمید؛ از لحاظ ساختاری همسان و همگون سورههای بلند است که این خود جالب است یعنی اول قرآن قرار گرفته و وقتی نگاه میکنیم از لحاظ ساختاری شبیه سورههای بلند قرآن است.
خالصی با بیان که این سوره با حمد و رحمت خداوند همراه است، گفت: حروف حا، میم، را، عین و نون این حروف، حروفی هستند که برای این فضا ساخته شدند یعنی حروفهای همگام ما را به شدت و رخا میاندازد و این شدت و رخا موجب میشود که ما به حمد پیش برویم و وقتی این سوره به استعانت میرسد وارد حروف پ، کاف، صاد و دال میشود که کلام را مستحکم میکند.
معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی فارس اضافه کرد: یک قسمت از سوره کمی خشن میشود و آن قسمتی است که خداوند در مورد گمراهان صحبت میکند و قسمتی در مورد کسانیکه نعمت داده شده، صحبت میکند؛ دقیقاً در قسمتی که در مورد نعمتها گفته حروف خشن گرفته شده و زمانی که در مورد گمراهان صحبت می کند حروف خشن اضافه میشود و بههمین دلیل حرف ضاد که علیالقاعده در هر زبانی حرف خشنی است، وارد خشنی زبان میشود و میتوان گفت سوره حمد پر از ویژگیهای صوتی خاص است.
وی با اشاره به سوره ناس گفت: ده بار در این سوره حرف سین تکرار می شود و مفهومی از سکون، چون حرف سین مفهومی از سکون است و سستی را القا میکند، این حرف را با خا، خداوند نزدیک میکند اما همین سوره با فلق نگاه میکنید با حرف قاف قرار میگیرد و تفاوت کلمات را بیان میکند.
خالصی اضافه کرد: به همین دلیل در کلام خدا با ظاهر کلمات و حروف و با پتانسیل حروف سروکار داریم و حروف هرکدام نقش خاصی دارند و هر کدام نقش خاصی را ایفا میکنند. سوره لهب بیشتر بلغا میگویند که خیلی بلاغت در آن دیده نمیشود اما نکتهای که اینجا مطرح میشود، این است که این سوره، سوره خشم است و تمامی کلماتی که در آن استفاده میشود کلماتی است که دهان شما را میبندد، همانگونه که وقتی خشمگین هستیم دهان را بسته و دندانها به هم فشار میآید مثلاً کلمه «تَبَّتْ یَدَا» هنگام تلفظ آن دهان بسته میشود و بیانگر همین حقیقت است و آن را القا میکند.
وی بیان کرد: این اتفاقات ظاهری حکیمانه بسیار است و حافظ، حافظ قرآن است و اینها را خوب میداند و از اینها خوب استفاده میکند مثلا حافظ میگوید: کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود/ بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود؛ این مصوتهای بم، فضایی را ایجاد میکند که شما نمیتوانید آن را آرام بخوانید. در صورتی که در بهاریه دیگر خواجه که در وزن بحر مجتث مثمن مخبون و همچون این بیت غیرمردف است " رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید".
این استاد دانشگاه اضافه کرد: اما نکته اصلی این است که تفاوت آنها این است که آن وقتیکه میگوید کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود/ بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود، اشارهای به خلقت آدم دارد و اشاره فلسفی به بهار خلقت آدم و آن بهاری که انسان بهعنوان گل سرسبد موجودات خلق شد و ملائکه جلوی او سجده کردند و آنجا محل تأمل است.
وی افزود: مصوت بم ما را به سمت تأمل میاندازد، چون نمیتواند سریع خواند اما مصوت زیر سریع است و بهار، بهار زمینی است.
خالصی گفت: در قرآن وقتی سوره آرام و قرار است که فضای آرامی به ما بدهد، حرف نون که یکی از حروف آرام است وارد عرصه میشود همانگونه که در آیه 193 سوره آلعمران میفرماید « رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ؛ پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران» 16 عدد حرف نون یعنی یک آوای خوشآهنگ و آیه، آیه راحتی است و ایمان است و در این فضا از نون استفاده میشود. اما وقتی که بخواهد زجر را بگوید از حرف ذ استفاده میکند چراکه ذ ضربه دارد وقتی که ذالنون یعنی حضرت یونس(ع) از خدا عصبانی است حروف ذ شروع به کار میکنند « وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا...؛ و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت...» (آیه 87 سوره انبیا).
وی گفت: حافظ همین را دارد و میخواهد گسستن تسبیح را بیان کند دقیقاً مثل زمانی که تسبیح از هم میپاشد، صدای س میدهد، رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار/ دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود و وقتی پژواک را میخواهد بیان کند، از حرف دال استفاده میکند و این دال صدایی است که شما را به آن سمت میبرد: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند؛ مثل زمانی است که وسط گنبدی فریاد میزنید و پژواک آن به شما میپیچد.
خالصی اظهار کرد: بههمین دلیل وقتی به قرآن میرسید و وقتی به قیامت میرسد، تمام اسما قیامت به شکل الحاقه، قیامه، قارعه، غاشیه، کلمه کوبنده است؛ ما با وجودی که عرب نیستیم اما وقتی این لفظ بیان میشود، دقیقاً کوبندگی را حس میکنیم و با وجودی که زبان عربی را نمیدانیم، زمختی و کوبندگی که کلمه دارد را حس میکنیم.
این استاد دانشگاه گفت: دقیقاً اشعار حافظ نیز چنین ویژگیهایی دارد و وقتی که میخواهد وارد عرصه شادکامی شود اصوات اشعارش شادکام است: بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم/ اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد/ من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم/ شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم/ نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم... و این شعر ریتم دارد و شادی در آن است اما وقتی غصه میآید: نماز شام غریبان چو گریه آغازم/ به مویههای غریبانه قصه پردازم...
وی با تأکید بر اینکه این را شعرای بزرگ هم نمیدانند و چیزی نیست که ساده باشد، گفت: این بزرگ مردی که اینجا آرمیده است و زبان شعر فارسی به قلهای برده که همه شعرا از آن میترسند و واهمهوار به آن نگاه میکنند و دستشان به آن نمیرسد اما سئوال مطرح میشود که از کجا این اتفاق میافتد.
خالصی افزود: مسئله استفاده از کلمه است و حافظ کلمه را میشناسد و همان چیزی است که قرآن استفاده میکند و چون حافظ، حافظ قرآن است، اینها را میداند.
وی با اشاره به آیه 38 سوره توبه « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید شما را چه شده است که چون به شما گفته میشود در راه خدا بسیجشوید کندی به خرج میدهید آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کردهاید متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست» گفت: در این آیه « اثَّاقَلْتُمْ» یعنی به زمین چسبیده، میتوانست بگوید تثاقلتم اما این « اثَّاقَلْتُمْ» یعنی چسبیدن محکم است.
این استاد دانشگاه، حافظ پژوه و پژوهشگر در ادامه به ذکر مثال های دیگر در مورد این تشابهات در شعر حافظ شیازی و قرآن مجید پرداخت.
انتهای پیام
-
شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۳:۲۸
-
۵۸ بازديد
-
-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/104506/