برنده جایزه تابآوری یونسکو عنوان کرد
حسینیون: تهران از هیچ نظر شهری تابآور نیست
شهرداری تهران
بزرگنمايي:
پیام فارس - پایگاه خبر ی تحلیلی شهر:تابآوری یکی از مقدمات توسعهی پایدار و عدالت شهری است. مفهومی که میزان انعطافپذیری یک شهر را در بحرانهای آنی و بطئی بررسی میکند. سولماز حسینیون، پژوهشگر و طراح شهری و برنده جایزه تابآوری یونسکو در این گفتوگو میزان خطرپذیری تهران را رو به افزایش میداند و فهم ایدهی تابآوری را در ایران مورد انتقاد قرار میدهد.
• اگر موافق باشید با یک مقدمه از تعاریف تئوریک تابآوری و انواع آن شروع کنیم. تابآوری چیست و به چه کار ما میآید؟
مفهوم تابآوری از دهه 70 میلادی به صورت جدی مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است. جالب اینکه این مفهوم از تخصصهای متفاوتی برآمده است؛ از مهندسی مکانیک گرفته تا روانشناسی و مطالعات زیستشناسی و جامعهشناختی همه به بحث تابآوری پرداخته و از منظر خودشان اهمیت این موضوع و تعاریف آن را مطرح کردهاند. از دیدگاه مهندسی مکانیک، تاکید تابآوری بر بحث مقاومت است و بازگشتناپذیری. ترجمه کلمه «تابآوری» که در ایران استفاده میشود نیز برگرفته از همین دیدگاه است، یعنی بازگشت به وضعیت قبلی در مورد قطعاتی که تحت فشار قرار میگیرند، اما میتوانند بدون شکستن به حالت پیشین برگردند. کاربردهای این دیدگاه در شهرسازی متاسفانه در ایران هنوز پس از دههها و تحول این مفهوم کاملا متجلی است. به این معنا که شهر یا منطقه و کشوری که بتواند پس از یک فشار یا تنش به وضعیت قبلی خود برگردد. درحالی که این دیدگاه برای بحث شهرها منسوخ شده است.
دیدگاه بعدی مبتنی بر انطباقپذیری، سازگاری و انعطافپذیری است که از تعاریف نظامهای اکولوژیک بومشناختی آمده و عمدتا از مطالعات زیستشناسی برگرفته شده است. این روند برگرفته از تعریف نظامهای پیچیدهی انعطافپذیر و سیستمهای بومشناختی-اجتماعی است که با تاکید بر انعطافپذیری و سازگاری با فشارها و تنشهای آنی یا بطئی به کار میرود. ما در ایران معمولا تابآوری را درباره فشارهای آنی مثل زلزله و سیل بررسی میکنیم، در حالی که مسایل مزمن مثل آلودگی هوا که اکنون با آن درگیر هستیم یکی از مهمترین مسائلی است که از منظر تابآوری میتوان به آن پرداخت. اما متاسفانه مسئولان در کشور ما اصرار دارند که تنها روی وجه برگشتپذیری تابآوری در بحرانهای آنی تاکید کنند. تعریف دیگر تابآوری از منظر آکادمیک برمیگردد به تحول و تکامل. یعنی نظامی تابآور است که وقتی دچار تنش و فشار میشود نه فقط انطباق پیدا کند بلکه بتواند از این فشار استفاده کند و به مثابه بهانهای برای بلوغ در گرو آن تحول و تکامل پیدا کند. این دیدگاه بسیار دیدگاه مهمی است اگرچه ما در ایران کاملا با این وجه از تابآوری ناآشنا هستیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که به شدت در حال دگرگونی است و سرعت اتفاقها و پیچیدگی تحولات قابل پیشبینی نیست. تابآوری در واکنش به این وضعیت است که اهمیت پیدا کرده است. یک مُد نیست، بلکه یک نیاز است.
• شاخصهای سنجش تابآوری چیست؟
متاسفانه، چون دید ما در ایران یک دیدگاه کمّی است، رقابت عجیبی بر سر تعریف شاخصهای کمی بوجود آمده و حتی برخی مدعیاند 700-600 معیار در این باره وجود دارد. اما مهمترین مسئله در نظامهای پیچیدهی انعطافپذیر و به تبع نظامهای تابآور، رابطهی کیفی بین اجزاست که آن نظام را تعریف میکند. امااین مسئله در ایران مغفول مانده و تابآوری به یک دکان یا منبع درآمد بدل شده است. اما اگر بخواهیم به شاخصهای کلی اشاره کنیم میتوانیم از «تنوع»، «خودبسندگی»، «سرمایه اجتماعی»، «حس تعلق به مکان»، «آموزش و یادگیری» و... سخن به میان بیاوریم. علاوه براین، یکی از ویژگیهای نظامهای تابآور توجه به توسعه چندوجهی و چندمقیاسی است. یکی از نکتههای مهم که در مطالعات تابآوری مطرح است و همیشه در ایران مغفول میماند دیدگاه چندمقیاسی است. یعنی تابآوری یک سیستم را بدون در نظر گرفتن مقیاسهای بالاتر یا پایینتر و تاثیرات متقابل آنها به روی هم نمیتوانیم بررسی کنیم.
• تابآوریِ شهر تهران را چگونه ارزیابی میکنید و چه فاکتورهایی را در ضعف و قوت آن دخیل میدانید؟
شهر تهران مسلما از هیچ نظر شهری تابآور نیست. عدهای برای توجیه کارهای کرده یا نکردهی خود تابآوری تهران را تا 60 یا 70 درصد اعلام میکنند، اما اینقدر این عدد دور از ذهن است که دانستن ضعفهای شهر تهران حتی به دیدگاه تخصصی فردی مثل من ندارد! مثال خیلی ساده اینکه، وقتی یک بارندگی ساده اتفاق میافتد، وقتی که برف میبارد، یک مسابقه فوتبال یا یک مناسبت خاص رخ میدهد شهر فلج میشود و یا حتا همین آلودگی هوا که این روزها امان ما را بریده، میبینیم که شهر به راحتی نمیتواند کارکرد عادی داشته باشد و سیستم هویت و کارایی خود را از دست میدهد. در حالی که یک نظام تابآور میتواند علیرغم همه فشارها به روند طبیعی خود ادامه بدهد یا حتا رشد کند. فاکتورهای بسیاری در تابآور نبودن تهران دخیلاند. نخست: ناکارامدی سیستمها. این سیستمها از زیرساختها شروع میشود. زیرساختهای سخت یا سبز که عملا آنها را از بین بردهایم. تخریب باغها و پارکها و فروش آنها در یکونیم دههی اخیر یک نمونه است. اضافه کنید بر این، از بین بردن زیرساختهای آبی مثل رودخانهها را که تبدیل به مسیل و کانال شدهاند. یا سرپوشیده شده اند یا تبدیل به خیابان و بزرگراه شدهاند. برخلاف شهرهای موفق دنیا که توانستهاند مهندسی را در خدمت احیای وجه طبیعی زیرساختها قرار بدهند و با استفاده بهینه از قناتها و رودخانههای شهری برای بحرانها ظرفیتسازی کردهاند.
اما ما با اقداماتی که انجام دادهایم متاسفانه مرتبا خطرپذیری خود را افزایش دادهایم. حتا ادعاهایی نیز که در مورد نوسازی بافتهای فرسوده مطرح میشود تابآوری شهر را کاهش داده است. برای اینکه به جای مقاومسازی که در راستای توسعه پایدار است، به نوسازی رو آوردهایم و با تخریب بافتهای تاریخی به بهانه فرسوده بودن، هویت و تاریخ خود را کنار گذاشتهایم که وجود نمودهای تاریخی خود یکی از مهمترین وجوه نظامهای تابآور است. از سویی نیز هیچ تضمینی نبوده و نیست که ساختوسازهای جدید از منظر سازهای مقاوم باشند، کما اینکه زلزلههای کرمانشاه و بم به ما نشان دادند که سازههای جدید بعضا حتا عملکرد بدتری دارند در مقایسه با سازههای قدیمی، پس ادعای نوسازی به بهانه حفظ جان مردم، ادعایی نادرست است که اگر اینگونه بود تمامی بافتهای تاریخی شهرهای تاریخی جهان باید تخریب و نوسازی میشدند. از دیگرسو نیز با نوسازی بافتهای فرسوده، فضاهای لازم برای خدمات ضروری شهری و به ویژه فضاهای باز شهری را از دست دادهایم. نمونه بارز آن، منطقه 10 شهر تهران که خانههای کم طبقهی حیاطدار در این روند تبدیل به مجموعهای از آپارتمانهای 4-6 طبقه شده که تراکم منطقه را بالا برده بدون اینکه مابهازای این تراکم خمات یا فضای سبز به شهر اضافه بشود و اکنون منطقه به ویژه ناحیه 2 از نظر کمبود خدمات و فضاهای باز و سبز در حالت بحرانی قرار دارد. یکی از مهمترین نکات در مورد تابآور نبودن شهر تهران فقدان فضاهای باز است. در یک و نیم دهه اخیر به شدت فضاهای باز را در مقام تنفسگاههای شهری و بسیار ضروری و نیز به عنوان فضاهای اضطراری تخلیه شهری که میتوانند در بحرانهای بطئی و آنی نقش بسیار مهمی داشنه باشند، به خاطرسودجویی و درآمدزایی از دست دادهایم؛ و این یک روند بازگشتناپذیر است.
• از نظر شما آیا مردم تهران در وجه تاریخی خود مردم تابآوری بودهاند؟ اکنون چهگونه است؟
با نگاهی به تاریخ جهان میتوان رد ملتها و اقوام تابآور را پی گرفت و مردم ایران نیز در این میان یکی از تابآورترینها بودهاند. ما در طول تاریخ به واسطه موقعیت ژئوپلتیک خود همواره از جهات مختلف تحت فشارها و حملات زیاد بودهایم و مردم ایران توانستهاند سربلند از این فشارها بیرون بیایند. البته عوامل هویتی مثل زبان فارسی به مثابه عامل متحدکننده توانسته بسیار به این موضوع کمک کند. اما اکنون میبینیم که زبان فارسی به شدت افول کرده است و از دید زبانشناسان با وجدان در معرض خطر است. در عرصه شهری هم میبینیم که عناصر و بافتهای هویتساز ما به سرعت تخریب شدهاند. در حقیفت میتوان گفت ملتی که هویت و فرهنگ ندارد تابآور هم نیست؛ بنابراین متاسفانه روند تاریخی تابآوری نزد مردم ایران امروز نگرانکننده است.
• نگاه مدیریت شهری را در این سالها به مقوله تابآوری چگونه ارزیابی میکنید؟ (در مقایسه با دیگر شهرهای دنیا)
مدیریت شهری در ایران تابآوری را تنها به معنای برگشت به وضعیت سابق میبیند، در حالی که در برخی موارد وضعیت سابق هم اصلا چندان تعریفی ندارد! از سویی نیز اصرار دارد این مسئله را به شاخصهای کمی قابل اندازهگیری و تعداد بالا منحصر کند. مدیریت شهری اینقدر در این کمیگرایی گم شده است که مثل بسیاری اقدامات دیگر عملا خود را فلج کرده است. درحالی که با یک نگاه ساده به شهر و کارکردهایش میتواند به شهر کمک کند تا به حل مشکلات خود بپردازد. اما این «بروکراسی علمی» اگر واقعا علم باشد به ناتابآور کردن دیدگاه خود مدیران انجامیده است. یعنی اگر میخواهیم به سمت تابآوری برویم پیش از هرچیز باید مدیران از اصرار به بازگشت به وضعیت قبلی خود دست بکشند و تحول را سرلوحه کار خود قرار بدهند. تغییر نگاه به شهر در گرو این تغییر نگاه است. کارنامهی تابآوری چه از منظر مدیریت بحران، چه زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی اصلا کارنامه خوبی نیست و حتی مصر هستیم اشتباهات شهرسازی چند دهه گذشته در تهران را به عنوان الگو در شهرستانها تکرار کنیم. مثل نوسازی بافتهای فرسوده که در مدیریت شهری ساحت قدسی پیدا کرده و متاسفانه کسی جرئت نمیکند تبعات منفی آن را بررسی مطرح کند.
• آیا امروز که آلودگی هوا امان همه را بریده تابآوری در مدیریت بحران توانسته نقش خود را داشته باشد؟
تجربه جهانی نشان میدهد که در فاصله 3 تا 10 سال بسیاری از شهرهای دنیا دچار معضل آلودگی هوا از جنس مشکلات تهران بودهاند، اما با یک عزم و ارادهی جدی و دلسوزی نسبت به سلامت مردم توانستهاند این مسئله را رفع کنند. آلودگی هوا اصلا موضوع غیرقابل حلی نیست. کارشناسان ترافیکی ما طرحهایی مانند «طرح کاهش آلودگی هوا» را مطرح میکنند که به نظر من از ابتدا نیز مشخص بود باعث کاهش آلودگی نمیشود. مثال دیگر، طرحهای TOD هستند که در ایران به صورت ناقص اجرا شده است. ما در اطراف ایستگاههای مترو بارگذاری تجاری وحشتناک بدون کوچکترین توجهی به ظرفیت خیابانها و قراردادن ایستگاههای حمل و نقل عمومی مانند اتوبوس و پارکینگ و کلا خدمات کاهنده ترافیک عبوری داریم که نمونه بازر آن در خیابان میرداماد است. یعنی بدون اینکه در کنار ایستگاههای مترو ایستگاههای تبدیل سفر حمل و نقل عمومی مثل داشته باشیم از TOD که در جهان در جهت ارتقای حمل و نقل عمومی و کمک به شهروندان استفاده میشود، فقط بارگذاری تجاری برای درآمدزایی را در پیش گرفتهایم. آن وقت انتظار داریم که با گران کردن بنزین یا چند پوستر شعاری، مردم به حمل و نقل عمومی رو بیاورند. متاسفانه تهران الگوی شهری همه شهرهای ایران است. تا چند سال پیش فقط تهران بود که آلوده بود، اما حالا بسیاری از شهرهای ایران به این وضعیت مبتلا هستند.
• پیشنهاد شما برای ارتقای تابآوری تهران چیست؟
تابآوری از مرحله کاهش آسیبپذیری آغاز میشود. اگرچه بسیاری از شهرها از این مرحله عبور کردهاند و به بحثهای انطباقپذیری، تحول و پیشرفت رسیدهاند، اما ما در همین مرحله متوقف شدهایم. اولین گام در کاهش آسیبپذیری تهران تهیه نقشههای شفاف و درست خطرپذیری است و انطباق با نقشههای شهرسازی و سپس اقدامات جدی برای کاهش بارگذاری و تعیین کاربریهای متناسب در نقاط خطرزا یا نقاط کلیدی برای شهر، تا مردمی که در نواحی خطر هستند بتوانند از این محلها دور شوند و در زمان بحران خدمات رسانی به درستی انجام شود. هرچند این پیشنهاد از نظر اقتصادی ممکن است غیرممکن به نظر برسد، اما اگر به این موضوع قائل باشیم که هیچ چیز ارزشمندتر از جان آدمها نیست مسلما میتوانیم برای آن راه حل پیدا کنیم. راه حل دیگر افزایش کارآمدی شهر از نظر زیرساختهای سبز، نرم و سخت است. گام مهم این است که زیرساختهای سبز را حتیالامکان به شهر برگردانیم. در خیلی از شهرهای بزرگ دنیا در حال تخریب اتوبانها و بزرگراهها هستند تا به جای آن سبزراه و پیادهراه بسازند که حتی در یکی از مقالههایم به تفصیل سود اقتصادی چنین اقداماتی را شرح دادهام، اما در ایران همچنان بزرگراهسازی و زیر گذر و روگذرسازی نشان پیشرفت است. ابتدا باید چارچوب دیدگاههای مدیران و متخصصین شهری تغییر پیدا کند. خاصه متخصصین، چون نگاه مدیران نیز متاثر از نگاه متخصصان است. گام بعدی افزایش تنوع و عدالت فضایی و برابری اجتماعی است. به عنوان اقدامات فوری به آقای حناچی توصیه میکنم همت خود را بر محورهای ساده، اما تاثیر گذار قرار دهند: ابتدا تاکید و اقدام جدی افزایش فضاهای باز درونشهری، احیای شبکه سراسری امن و مناسب پیاده (که بسیار واجبتر و ضروریتر از شبکه دوچرخه است) و دیگری احیای ویژگیها و عناصر اکولوژیک بهویژه درختان. علاوه بر کاشت درختان، ما شدیدا به نگهداری صحیح درختان نیاز داریم که متاسفانه درختان موجود شهرهای ما در وضع اسفناکی به سر میبرند. گام بعدی اقدامات در حوزه کاهش خطرپذیری شهری است. سالها علیرغم بودجههای کلان داخلی و کمکهای بینالمللی فراوان هنوز اقدامی موثر در این باره انجام نشده است و مرتبا هم میزان خطرپذیری شهرهای ما افزایش مییابد. سخن آخر؛ امروز که با همه ادعاهای هوشمندسازی یکی از مهمترین ویژگیهای هوشمندسازی شفافسازی اطلاعات و در دسترس بودن همه اطلاعات شهری برای تمامی شهروندان است. شهری برای همه، میبایست عدالت در دسترسی پذیری در همه ابعاد را رعایت کند و شهر عدالتمحور مسلما شهری تابآور هم هست.
-
شنبه ۷ دي ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۰:۲۶
-
۳۶ بازديد
-
-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/109638/