پیام فارس
تحلیل‌های سوم دی‌ماه روزنامه‌های شیراز در یک نگاه
سه شنبه 3 دي 1398 - 12:10:59
پیام فارس - شیراز- روزنامه‌های شیراز در سرمقاله‌ها و یادداشت‌های سه‌شنبه سوم دی به بررسی برخی مسایل روز و تحولات مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرداختند.

روزنامه‌های خبرجنوب، عصرمردم، سبحان، تماشا، طلوع، افسانه، نیم نگاه و شیرازنوین نشریات روزانه شهر شیراز هستند.
در این مطلب، مروری بر برگزیده تحلیل‌ها و یادداشت‌های برخی از این نشریات خواهیم داشت.
خنده خداوند
روزنامه عصرمردم در شماره 6805 سرمقاله‌ای با عنوان " خنده خداوند " منتشر کرد. این مطلب به قلم اسماعیل عسلی سردبیر روزنامه است که در آْن آمده است: "از جمله نشانه‌های سوءمدیریت ظرف دهه‌های گذشته، بحران‌های زیست‌محیطی تحمیل شده به منابع آبی و خاکی و هوایی است. حتماً می‌پرسید منابع هوایی دیگر چه صیغه‌ای است. منابع هوایی همان هوای نسبتاً سالمی بود که تنفس می‌کردیم و اکنون آلوده‌اش کرده‌ایم.
تلفات 5000 نفری آلودگی هوای تهران و چندین برابر آن در کلانشهرهایی نظیر اصفهان، اراک، تبریز و اهواز نتیجه‌ی بی‌توجهی به اولویت‌های زیست‌محیطی ظرف سال‌های گذشته بوده است. خیلی وقت است که دیگر شاهد بارش برف زمستانی و زیبایی‌های آن در برخی شهرها و کلانشهرها نبوده‌ایم. یک سال در منطقه‌ای شاهد خشکسالی هستیم و سالی دیگر در همان منطقه سیل خانه‌ها را ریشه‌کن کرده و با خود می‌برد.
می‌گویند طبیعت تعادل خود را از دست داده و رفتاری جنون‌آمیز در پیش گرفته است اما اینگونه نیست بلکه طبیعت هشیار است و از خود دفاع می‌کند. طبیعت در تدارک حمله‌ای همه جانبه به کسانی است که قوانینش را زیرپا گذاشته‌اند.
به همین دلیل لشکریانش را به صف کرده است. طبیعت هم نیروی هوایی دارد، هم نیروی زمینی، هم نیروی دریایی و هم نیروی زیرزمینی و فضایی. نیروی زمینی‌اش شکاف‌هایی به عرض و طول نادانی ما در زمین ایجاد می‌کند تا پدیده‌ فرونشست، بخشی از مناطق را غیرقابل سکونت نماید و همزمان تالاب‌ها و دریاچه خشک می‌شوند. نیروی دریایی‌اش به موازات آب شدن یخ‌های قطبی سواحل را می‌بلعد. نیروی فضایی‌اش با ایجاد شکاف در لایه‌ی ازن راه ورود اشعه‌های مضر خورشیدی را صاف می‌کند و نیروی هوایی‌اش با انتشار گازهای گلخانه‌ای کلانشهرهای صنعتی را غیرقابل سکونت می‌کند.
رتبه‌ پنجمی شرکت ملی نفت ایران در تولید گازهای گلخانه‌ای البته در میان شرکت‌های نفتی برای هیچ مسئولی نگران‌کننده نیست. همواره پرسشی برایم مطرح بود که چرا طرح‌های زیست‌محیطی از پشتوانه‌ی قانونی، بودجه‌ای و پیگیری‌های مسئولانه برخوردار نیست؟ تازگی‌ها دریافته‌ام که ای دل غافل از آنجایی که طرح‌های زیست‌محیطی ظرف مدت چهار سال یا نهایتاً هشت سال به بار نمی‌نشیند و کمتر دولتی موفق می‌شود که در مراسم افتتاح طرح‌های زیست‌محیطی خودش حضور داشته باشد به همین دلیل دولت‌ها به صورت جدی دنبال بیابان‌زدایی، جلوگیری از نابودی جنگل‌ها، پیشگیری از فرسایش خاک و هدررفت آب‌ها نیستند و در حد رفع تکلیف از آن عبور می‌کنند.
اگر از من بپرسند ارزشمندترین کاری که شهرداری شیراز انجام داده چیست؟ می‌گویم راه‌اندازی ایستگاه‌های دوچرخه! زیرا نتیجه‌ این اقدام سال‌ها بعد معلوم می‌شود. مطمئناً روزی که اکثر مردم از دوچرخه برای رفت و آمد استفاده کنند همه خواهند گفت که سنگ بنای این کار در زمان فلان شهردار گذاشته شد. خدمتگزار واقعی کسی است که به دنبال انجام کارهای زیربنایی باشد.
کسانی که در گذشته‌های دور هزینه‌ حفر قنات را می‌پرداختند و سپس آن را وقف می‌کردند به راز و رمز رفتار طبیعت پی برده بودند و مسوولین باستانی با هوشیاری دریافته بودند که حفر قنات با طبیعت نیمه خشک ایران سازگارتر است. آبی که بدون وارد کردن فشار به سفره‌های زیرزمینی و تحت تأثیر شیب قنات خود را به روی زمین می‌رساند و موجب آبادی صدها روستا می‌شود برای کشور ما خصوصاً در مناطق بیابانی و کویری کارساز است نه حفر چاه‌های عمیق در روستاهایی که اغلب آنها امروزه فاقد سرچشمه و آب جاری هستند و آب مورد نیاز آنها یا از طریق پمپ‌های مکنده از دل زمین خارج می‌شود و یا تانکرها آن را تأمین می‌کنند.
در گذشته هزاران هکتار باغ پیرامونی شهر شیراز مانع از تجمع و حرکت آب به سمت مرکز شهر می‌شد اما امروزه شیراز برای بارشی چندساعته نیازمند اعلام آماده‌باش به پاکبان‌ها، آتش‌نشانی و گوش به زنگ بودن ستاد بحران است.
خوشبختانه طبیعت مثل ملت‌ها توسری خور نیست بلکه در برابر هر رفتار غیراصولی از خودش واکنش نشان می‌دهد. این توفان‌ها و سیلاب‌ها نشانه‌ی خشم طبیعت است و دیری نخواهد پایید که یخ‌های آب شده بسیاری از سواحل را به زیر آب خواهد برد.
آقای مسوول شهر! تا می‌توانی زنان و مردان شیرازی را به دوچرخه سواری دعوت کن که ارزش آن با صدها هزار سال عبادت برابری می‌کند. زیرا با این کار جان صدها نفر را از مرگ نجات می‌دهی که بر اساس آموزه‌های قرآنی برابری می‌کند با نجات جان چندین برابر جمعیت جهان و برابری می‌کند با خنده‌ خداوند!"
خاک دردمند
روزنامه شیراز نوین در شماره 880 سرمقاله‌ای با عنوان " خاک دردمند " منتشر کرد. این مطلب به قلم سعیدرضا امیرآبادی است که در آْن آمده است: جلگه حاصلخیز فارس دردمند است. در دهه‌های‌شصت و هفتاد، ما مزارع پربار این سرزمین را با بی‌رحمی شخم زدیم و شخم زدیم تا پایتخت غله ایران لقب گیریم؛ غافل از آن که در آینده نزدیک دیو خشکسالی بر این سرزمین حکمرانی می کند و قریه‌های‌پرپیشنه این دیار را قربانی خواهد کرد. با قهر زمین و آسمان، عمق چاه‌ها ‌به 700متر رسید و کیفیت آب‌های‌فسیلی دیگر رفع عطش نمی‌کرد.
با تصمیمی دیرهنگام، کشت برنج و محصولات غیراقتصادی در بسیاری از مزارع و شالیزارهای فارس ممنوع شد و کشاورزان با بحران‌های‌اقتصادی و اجتماعی روزافزونی روبرو شدند. اما حکمرانی گسترده خشکسالی در فارس به معنای تعطیلی صنعت کاشت، داشت و برداشت نیست؛ چرا که در بحبوحه خشکسالی هم می‌توان به کشت و زرع اقلام استراتژیک متوسل شد و با نگاهی نو به سود و رونق دوچندانی دست یافت.
متأسفانه بنیان کشاورزی فارس بر محور اصول سنتی و باور پیشینیان بنا شده و شمار اندکی از کشاورزان، بنا را بر خلاقیت و علم و دانش‌می‌گذارند. این در حالی است که باید به موازات دگرگونی‌های‌جغرافیایی، انعطاف‌پذیر بود و با توسل به دانش‌های‌نوین کشت و زرع، به پرورش محصولات استراتژیک روی آورد.
مطابق آمار و ارقام، 6درصد از آب‌های‌فارس به تصفیه خانه‌ها روانه شده و برای شرب مصرف ‌می‌شوند. بر خلاف تصور عموم، سهم صنایع فارس از مصرف آب بسیار اندک است و چیزی در حدود 2درصد از عنصر حیات به سوی چرخ‌های‌صنعت روانه‌ می‌شود. آخر این سرزمین دارای صنایع سنگینی نیست که عطش فروبلعیدن آب داشته‌باشند. به گواه آمار، 92درصد باقیمانده صرف امور کشاورزی خواهد شد. همان ‌گونه که از تحلیل آمارها برمی‌آید، با اصلاح روش‌های‌منسوخ غرقابی‌می‌توان استان فارس را از مهلکه خشکسالی و کویری شدن در امان داشت. اما اتخاذ این سیاست نباید به سرگردانی کشاورزان و خالی شدن قریه‌های ‌استان بینجامد. این روزها حدود نیمی از روستاهای فارس به دلیل خشکسالی و تبعات شوم آن خالی از سکنه شده و بسیاری از روستاییان شریف، در مسیر مهاجرت به شیراز به حاشیه‌نشینی و زندگی‌های‌حداقلی روی آورده‌اند.
به همین دلیل، تعطیلی و برهوتی شدن کشتزارهای فارس‌می‌تواند مولد آسیب‌های‌فراوانی باشد و تعطیلی ناگهانی و شتاب‌زده صنعت کشاورزی هم بسان خشکسالی، تبعات دوچندانی در پی خواهد داشت. به همین دلیل، باید با توسل به دانش مهندسان کشاورزی، کارشناسان محیط‌زیست و اقتصاددانان، راه حل‌های‌علمی و عملی پیش روی کشاورزان قرار داد و صنعت کشاورزی فارس را به عنوان صنعت مادر جان‌دوباره بخشید. در همین زمینه، کشت محصولات استراتژیک که منفعت‌های‌چند جانبه‌ای‌ به همراه داشته‌باشد، ‌می‌تواند راهکار خروج از بحران ارزیابی شود.
در بازارهای جهانی، هر گرم زعفران به قیمت‌های‌نجومی داد وستد می‌شود و این در حالی است که نزدیک به 90درصد از طلای سرخ جهانی در ایران به ثمرمی‌نشیند. بررسی‌های‌کارشناسانه بیانگر این موضوع است که بنیه دشت‌های‌فارس برای کشت این محصول استراتژیک قدرتمند است و در صورت حمایت از سرمایه گذاری بخش خصوصی و نگاه مثبت دولت‌می‌توان به قطب اول تولید این محصول در جهان تبدیل شد. یکی دیگر از محصولات ارزآور که پتانسیل زیادی برای سرمایه‌گذاری و پرورش دارد، خاویار است. در سال‌های‌گذشته نزدیک به 60تن گوشت و 200کیلو خاویار از این سرزمین به بازارهای جهانی صادر شد و این در حالی است که مناطق سردسیری فارس استعداد بالقوه‌ای‌در پرورش این محصول استراتژیک دارند. در کنار محصولات مهمی نظیر زعفران و خاویار، کارنامه کشاورزان در پرورش باغ‌های‌پسته نیز روشن است و می‌توان با توسل به آن بازارهای جهانی را تحت‌سیطره ایران و فارس درآورد.
همه این مثال‌ها بیانگر این موضوع است که صنعت کشاورزی فارس با همه زیرمجموعه‌های‌درآمدزا و اشتغال آفرینش نباید به بهانه بحران‌های‌خشکسالی تعطیل شود و تبعات شوم آن بر مشکلات بی‌شمار مردم و منطقه بیفزاید؛ بلکه باید سیاست‌های‌هوشمندانه از ثمرات همه جانبه آن بهره‌برداری کرد. در برهه معاصر ایران به شدت نیازمند افزایش صادرات غیرنفتی، پیشگیری از مهاجرت‌های کورکورانه، فرآیندهای ارزآوری، تغییر سنت‌های‌کشاورزی، کنترل آسیب‌های‌اجتماعی، اتخاذ شیوه‌های‌ درست مصرف آب و بطور کلی شیوه مدیریت بحران است و استان فارس به عنوان یکی از استراتژیک‌ترین مناطق کشور،‌ می‌تواند در این زمینه کارنامه موفقی بر جای بگذارد. جلگه حاصلخیز فارس اینک دردمند است.
برتری
روزنامه افسانه نیز در شماره 4044 خود یادداشتی به قلم حمید مقدس‌فرد با عنوان "برتری" منتشر کرده است که در این یادداشت بیان شده است: خردسالان و به ویژه دختران در ایران در پوشش یک برنامه فراگیر سیاست اجتماعی نیستند و از تغذیه تا آ<وزش و بهداشت نیاز به رسیدگی بیشتر دارند. از چند سال پیش روزی جهانی برای دختران خردسال مدنظر گرفته‌اند و نشانه این است که در نهادهای جهانی برای رسیدگی به مسایل و دشواری‌های کودکان دختر سرمایه‌گذاری اجتماعی و مالی فراوانی صورت گرفته است.
این‌ها نشان می‌دهد به یکی از گره‌گاه‌های اجتماعی رسیده‌اند که در هر دو گروه کشورهای پیشرفته و عقب مانده هر یک به گونه‌ای در زمینه گروه اجتماعی دختران کوچک، پیوسته و روزافزون مساله ساز بوده است. این را می‌توان یک حرکت جهانی دانست که در هر یک از کشورها و به خصوص در طبقه متوسط آن‌ها ریشه دوانده و به شکل گرفتن یک روز جهانی انجامیده که هم اکنون در مرحله خرسالی است.
سوی اصلی این حرکت در رشد فرهنگی مردمی است که بیشتر از پیش به دختران خود توجه می‌کنند و دیدگاه‌های سنتی در مورد برتر بودن پسران را کنار گذاشته‌اند. سوی چشمگیرتر رشد آگاهی‌ها در میان دختران و افزایش خواسته‌های آن‌هاست.
رشد فرهنگی طبقه متوسط با موانع فراوان روبه روست که بیشتر سد راه دختران است ولی بازهم آن‌ها از همان سنین نخستین تحصیل مشارکت جو هستند و این را به شکل درس خواندن حرفه‌ای و برنامه‌ریزی برای آینده شغلی و حرفه‌ای و استقلال فردی و اقتصادی نشان داده‌اند.
ارتقای سواد رسانه‌ای جامعه سناریوها و القائات رسانه‌ای بیگانگان را خنثی می‌کند
روزنامه طلوع نیز در شماره 2678 خود با انتشار تیتر"ارتقای سواد رسانه‌ای جامعه سناریوها و القائات رسانه‌ای بیگانگان را خنثی می‌کند" به نقل از سخنگوی سپاه به تحلیل این خبر پرداخت.
در این مطلب آمده است: سواد رسانه‌ای نهایتا منجر به دانایی می‌شود. دانایی به تنهایی برای موضع‌گیری علیه رسانه‌های بیگانه کافی نیست.اگر فرض کنیم که همه مطالب رسانه‌های بیگانه غلط است و مردم هم این موضوع را قبول کنند دوباره نگاهی به درون کشور بیندازند و وضعیت زندگی و معیشت خود را ببینند آنگاه چه قضاوتی می‌کنند؟
سواد رسانه‌ای نه تنها خوب است بلکه خیلی هم خوب است اما به شرط اینکه نگاه به درون اقناع کننده و رضایت بخش باشد. از طرفی به موازتی که مردم داناتر می‌شوند مو را از ماست بیرون می کشند و به شدت کنجکتوتر شده و می‌خواهند از پشت پرده همه مسایل آگاه شوند که این حق طبیعی و اولیه آن‌هاست، حال اگر سواد رسانه‌ای مردم افزایش یابد به همان اندازه که رسانه‌های بیگانه نمی‌توانند مردم را زود فریب دهند، سخنان داخل کشور هم به سادگی و به راحتی برای آن‌ها قابل هضم و پذیرش نخواهد بود و به هر دو طرف با نگاه ژرف و تحلیلی می‌نگرند.
تشریفات غیرضروری و کاروان‌های طولانی در استقبال از مقامات کشوری
روزنامه سبحان در شماره 5052 خود یادداشتی به قلم سمیه رعیتی با عنوان "تشریفات غیرضروری و کاروان‌های طولانی در استقبال از مقامات کشوری" منتشر کرده است.
در این یادداشت آمده است: وقتی یکی از مقامات کشوری برای بازدید به استان‌ها و شهرستان‌ها سفر می‌کند رسم است با تشریفات بسیار از آنان استقبال می‌شود. تشریفاتی که اگر چه نشان از مهمان‌نوازی و احترام ویژه‌ای است که برای شخصیت و جایگاه مهمان قایل می‌شوند و معمولا هم در همه حای ایران مرسوم است که مهمان را گرامی بردارند اما اگر فقط یکبار با چنین کاروانی همراه شوید قطعا شاهد مواردی خواهید بود که نه تنها نشان از مهمان نوازی نیست بلکه مشکلات و مسایلی را نیز به دنبال دارد که موجب می‌شود حضور کاروان اضافی و دست و پا گیر هم به نظر برسد.
معمولا این تشریفات با بریز و بپاش‌های اضافه در پذیرایی از مهمانان آغاز می‌شود تا فراهم کردن کاروان طولانی برای همراهی مقامات، کاروانی که با گذر و بازدید از مکان‌های مختلف همواره به تعداد آن‌ها افزوده شده و هر خودرو تنها دارای یک نفر یا در نهایت دو نفر سرنشین است که اگر در شرایط عاقلانه، منصفانه و البته عادلانه تصمیم گیری شود از تعدد این خودروها کاسته می‌شود و به دنبال آن بسیاری از مشکلات به وجود آمده نیز کاهش می‌یابد چرا که وجود چنین کاروانی نه تنها جنبه مهمان نوازی را به رخ نمی‌کشد بلکه از چندین جهت دردسرساز و بی‌فایده است.
برچسب‌ها
مطبوعات رسانه شیراز فارس

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/108304/تحلیل‌های-سوم-دی‌ماه-روزنامه‌های-شیراز-در-یک-نگاه
بستن   چاپ