سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
سیاسی

انعکاس اصول تهران در توافق صلح «قفقاز»

انعکاس اصول تهران در توافق صلح «قفقاز»
پیام فارس - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست مریم سالاری| جمعه گذشته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان، ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مریم سالاری| جمعه گذشته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده توافق صلحی را امضا کردند که به گفته طرفین، پایان‌بخش دهه‌ها منازعه خونین میان دو کشور بود. این توافق، هرچند در نگاه اول گامی بزرگ به سوی ثبات در قفقاز جنوبی تلقی می‌شود اما سایه‌ای از ابهام بر بخشی از آن سنگینی می‌کند؛ بندی که به گذرگاه سیونیک مربوط می‌شود و در روزهای اخیر موجی از بحث‌ها را برانگیخته است. سیونیک، نوار باریکی در جنوب ارمنستان که مرز کوتاه اما حیاتی 44 کیلومتری این کشور با ایران را در بر می‌گیرد، اکنون در کانون توجه قرار گرفته است. بر خلاف مرز طولانی 690 کیلومتری ایران و جمهوری آذربایجان، این مرز کوتاه با ارمنستان برای تهران اهمیت دارد، چرا که میان خاک اصلی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان واقع شده است. آذربایجان خواهان احداث بزرگراه و خط آهن از دل این استان تا نخجوان است؛ طرحی که به باور بسیاری، صرفاً یک پروژه زیرساختی نیست بلکه حامل پیام‌های ژئوپلیتیک گسترده‌‌تری است. پیشینه این خواسته به توافق آتش ‌بسی بازمی‌گردد که در نوامبر 2020 با امضای رهبران ارمنستان، آذربایجان و روسیه شکل گرفت و در آن، بر بازگشایی مسیرهای ارتباطی و تضمین امنیت حمل‌ ونقل بین غرب آذربایجان و نخجوان تأکید شد؛ نظارتی که قرار شد با حضور نیروهای مرزی روسیه انجام گیرد.
این در حالی است که امضای توافق صلح واشنگتن و تأکید بر بازگشایی مسیرهای ارتباطی، فضایی از گمانه ‌زنی‌ها را برانگیخته است. با این همه، مفاد نهایی و بندهای کلیدی این توافق، نه ‌تنها در تعارض با اصول بنیادین سیاست خارجی ایران نیست، بلکه در مواردی بازتاب ‌دهنده همان خطوط قرمزی است که تهران در ماه‌ها و سال‌های گذشته بر آن پافشاری کرده است؛ از همین رو، برخلاف برخی برداشت‌های شتاب‌ زده، این توافق بیش از آنکه تهدیدی فوری باشد، می‌تواند نشانه‌ای از تحقق بخشی از ملاحظات و منافع ایران در معادلات قفقاز یعنی شکل‌گیری صلح و ثبات در قفقاز تلقی شود.
رفع انسداد مسیرهای ارتباطی
در پی امضای توافق‌ ایروان و باکو بیانیه‌ای 7بندی منتشر شد که اگرچه پایان‌ بخش یک منازعه دیرینه بود اما در بطن خود روایت پیچید ه‌تری از بده ‌بستان‌های دیپلماتیک و حساسیت‌های ژئوپلیتیک منطقه را در بردارد. این توافق که در مارس 2025 میان باکو و ایروان بدون امضا و پاراف رسمی در قالب 7 بند تنظیم شده، بر موضوع رفع انسداد مسیرهای ارتباطی متمرکز شده است؛ مسأله‌ای که امکان اتصال خاک اصلی آذربایجان به نخجوان از طریق مسیری که باکو آن را «زنگزور» می‌نامد، فراهم می‌شود، بی‌آنکه بنا بر متن توافق، خدشه‌ای بر تمامیت ارضی ارمنستان وارد شود. یکی از مهم‌ترین بندهای آن، امضای توافق صلح و درخواست انحلال گروه مینسک بود؛ نهادی که از سال 1992 زیر نظر سازمان امنیت و همکاری اروپا مأموریت میانجی‌گری در بحران قره‌باغ را بر عهده داشت اما به مرور در یک روند بی‌عملی قرار گرفت. حذف این گروه از معادلات، نه تنها نشان‌دهنده تلاش برای خروج از چهارچوب‌های سنتی میانجی‌گری بین‌المللی است، بلکه پاسخی مستقیم به خواسته باکو برای پیشبرد مذاکرات در قالبی تازه و با حمایت بازیگران جدید محسوب می‌شود.
اهمیت بندهای 3 و 5 نیز کمتر از این نیست. در این بخش‌ها، بر گشایش مسیرهای ارتباطی تأکید شده اما بلافاصله اصل تمامیت ارضی و صلاحیت حاکمیتی کشورها به عنوان پیش‌شرط ذکر شده است؛ بندی که هم مواضع ایروان را تأمین می‌کند و هم با اصول و دغدغه‌های تهران هم‌خوانی دارد. برای ایران که نگران توسعه ‌طلبی احتمالی باکو به سوی استان سیونیک پس از بازپس‌گیری مناطق اشغالی قره‌باغ بود، این بند به ‌منزله سدی حقوقی در برابر هرگونه تغییر مرزی تعبیر شد و عملاً خواسته تصرف سیونیک را منتفی ساخت.
در بند چهارم، تغییر نام‌‌گذاری این مسیر نیز به چشم می‌خورد؛ جایی که اختلاف سنتی بر سر عنوان «زنگزور» یا «سیونیک» جای خود را به نامی تازه موسوم به «مسیر صلح ترامپ» داد. با این حال در حاشیه این توافق شایعه‌ای شکل گرفت مبنی بر اینکه ارمنستان «حقوق توسعه ویژه و انحصاری» این کریدور را برای 99 سال به ایالات متحده واگذار کرده است؛ ادعایی که تاکنون در هیچ‌یک از مواضع رسمی ایروان یا باکو تأیید نشده و همچنان در فضای مبهم گمانه ‌زنی‌ها باقی مانده است. بدین ترتیب، بیانیه واشنگتن نه صرفاً متنی برای پایان جنگ، بلکه سندی است که هم مسیر تازه‌ای برای صلح ترسیم می‌کند و هم پرسش‌های جدیدی درباره آینده موازنه قدرت در قفقاز جنوبی پیش روی ناظران می‌گذارد.
بازار
توافق در آزمون دو سناریو
تهران از اولین روزهای شعله‌ ور شدن بحران قره‌باغ نگاه ویژه‌ای به تحولات قفقاز داشت؛ نگاهی که نه ‌تنها در قالب موضع‌‌گیری‌های رسمی بلکه در میدان رایزنی‌های دیپلماتیک پرشتاب با ایروان، پیش و پس از توافق واشنگتن نیز نمود یافت. 
پیش از این توافق، گفت‌و‌گوهای فشرده میان پایتخت‌های ایران و ارمنستان به جریان افتاد و پس از آن نیز مقامات ارمنستان با حفظ خطوط تماس سطح بالا کوشیدند ابهامات و دغدغه‌های تهران را بی‌پاسخ نگذارند. این گفت‌وگوها البته محدود به ایروان نمانده و تهران همزمان مسیرهای ارتباطی با باکو و مسکو را فعال نگه داشته است تا در همه جبهه‌ها تصویری کامل از تغییرات پیش ‌رو به دست آورد.
با این همه، امضای توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان، صحنه را برای طرح دو سناریوی متضاد گشوده است؛ یکی خوش‌بینانه و دیگری بدبینانه. در نگاه خوش‌بینانه، این توافق بیش از آنکه محصول یک فرآیند تدریجی و سنجیده باشد، نتیجه شتاب ‌زدگی دونالد ترامپ در پیگیری توافقات صلحی است که بی‌توجه به همه ابعاد پیچیده منازعه شکل گرفته‌اند. افزون بر آن، اختلافات بر سر علامت‌گذاری مرزها همچنان پابرجاست و در داخل ارمنستان نیز اجماعی حول مفاد بیانیه شکل نگرفته است؛ بویژه آنکه طرفداران قره‌باغ و دیاسپورای ارمنی در کشورهای آمریکا و اروپا از جمله فرانسه ملاحظات جدی خود را نسبت به این تحولات دارند. از این رو، همان‌گونه که ایران، روسیه و حتی گرجستان با دیدی محتاطانه به پیامدهای این توافق می‌‌نگرند، چین نیز اگر از منظر ژئوپلیتیک آن را بررسی کند، بی‌تردید به مجموعه‌ای از محاسبات و ملاحظات خواهد رسید.
اما سناریوی بدبینانه سوی دیگری از ماجرا را آشکار می‌کند؛ جایی که این توافق می‌تواند پیامدهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ناخواسته‌ای برای ایران و روسیه در پی داشته باشد. از این منظر، سیاست غرب نسبت به ایران بر محور محدودسازی و ایجاد کانون‌های جدید بحران تعریف شده و قفقاز می‌تواند به حلقه‌ای تازه در این زنجیره بدل شود.
با وجود این دو قرائت، یک واقعیت برای تهران پابرجاست و آن اینکه صلح و ثبات در قفقاز برای امنیت و منافع ملی ایران اهمیت حیاتی دارد. به همین دلیل، ایران می‌تواند با تکیه بر رایزنی‌های فعال با متحدان منطقه‌ای، بویژه ایروان، تلاش کند دغدغه‌ها و ملاحظاتش را در متن تحولات جاری جای دهد و از این مسیر، نقش خود را در شکل‌ دهی به آینده نظم منطقه‌ای حفظ کند.


نظرات شما