پیام فارس
از مهر عاشقانه تا فراز و فرودهای دلبرانه
چهارشنبه 20 اسفند 1399 - 02:18:38
پیام فارس - 21 اسفندماه روز بزرگداشت حکیم نظامی گنجومی شاعر برجسته ایرانی است که از حسن اتفاق در سال جاری با روز مبعث رسول گرامی اسلام حضرت محمدمصطفی (ص) مقارن شده است و چه‌بسا که این تقارن مایه خرمی و خرسندی روح بلند نظامی با ایمانی شود که از معتقدان راستین آیین محمدی (ص) و از شیفتگان و دلدادگان حضرت نبوی است آنگونه که در بسیاری از ابیات و اشعار دلنشین خود هم بخشی را در نعت آن رسول باکرامت، اسوه انسانیت و مظهر محبت و عطوفت آورده است، ازجمله آنها، در منظومه خسرو و شیرین می‌گوید:
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ افروز چشم اهل بینش
طراز کارگاه آفرینش
در آن روزگاری که سنایی پدرشعر عرفانی آخرین سال‌های عمر خود را می‌گذرانید، نظامی چشم به جهان گشود و آن هنگام که عطار نیشابوری استمراربخش مسیر سنایی پا به عرصه وجود می‌نهاد، نظامی نوجوانی 17 ساله بود که آهسته آهسته از پل نوجوانی به جاده جوانی سرمی‌سپرد و از این روی نظامی را می‌توان حدفاصل میان دو پهلوان نامدار میدان عشق و معرفت نامید، عشقی که برای نظامی از خسرو و شیرین تا لیلی و مجنون همواره نگاهی از برون و نگاهی دیگر از درون بدان داشته است و سیر حکایت را آنگونه هدایت می‌کند تا در اوج التهابات ناشی از مهرعاشقانه و فراز و فرودهای دلبرانه مواعظ حکیمانه را بیاراید و موازین اخلاقی را بستاید و غایت عشق را به عالم معنا کشاند و چنین نتیجه بگیرد:
عشق آینه بلند نور است
شهوت ز حساب عشق دور است
پیداست که عشق آن دو خاکی
سربرنزند مگر به پاکی
تنها در همین چند بیت، کلید واژه‌های عشق، آیینه، نور، مهر، پاکی، انسان خاکی، رحمت الهی و زیست کوتاه دنیایی (ما هم نزییم جاودانی) بخوبی می‌تواند بیانی از اندیشه‌های معرفتی این حکیم اخلاقی به شمار آید، همانطور که می‌کوشد تا در مخزن‌الاسرار نیز به عنوان معلمی چون سنایی ظاهر شود و سلوک معرفتی را با نظری به حدیقه‌الحقیقه او درهم آمیزد اگرچه نگاه مستقل او در همه جا بخوبی آشکار است و نمی‌توان او را مقلد نامید، بلکه همچنان معلم روش خویش است.
نظامی در هفت پیکر به شرح زندگی بهرام گور همت می‌گمارد و در اسکندرنامه با دو بخش بهم پیوسته (شرفنامه و اقبال‌نامه) سیمایی متفاوت از حیات و حکمت معنوی تا شمایی از حکومت و فرمانروایی او را به رسم قلم می‌کشد و پرده از رازهای درونی که گاه ساخته ذهن پویا و گاه نمایی از سّرجویایی وجود خویش است برمی‌دارد. این حکیم دردمند از یک سو، تنها پسر خویش (محمد) را که حاصل زندگی مهرانگیز وی با همسر از دست رفته‌اش (آفاق) می‌باشد از روی آوردن به شعر و شاعری باز می‌دارد و او را به آموختن فقه و طب تشویق می‌کند و پیش از آن هم به غافل نبودن، هنر آموختن، دانش طلبیدن و با خلق خدا ادب نگه داشتن او را ترغیب می‌کند اما مهم‌تر از همه اینها به وی می‌آموزد که به نام و نسب خانوادگی خویش بسنده نکند بلکه خود اسباب بزرگی خویش را فراهم آورد. در این میان خدا ترسی را هم بدو توصیه می‌کند و از سوی دیگر «اسکندروس» فرزند اسکندر را می‌ستاید و بی‌علاقگی وی به قدرت و سلطنت را بسیار تحسین می‌کند و هرچه بزرگان لشکر و وفاداران اسکندر او را به پذیرش جانشینی پد،ر الحاح و اصرار نمودند و تاج و تخت را مهیای او گردانیدند تا بی هیچ زحمتی بدان تکیه زند و مواهب هنگفت بر جای مانده از ارث آن سلطان بی همتا را میراث شود، با عزت نفس و ایمان به معاد و قیامتی که در جان او رخنه کرده بود از غوطه‌ور شدن در دنیای مادی سرپیچد و سر بر آستان قاهر سرمدی سایید.
نظامی اگرچه به سلوک مرسوم اهل تصوف و عرفان نمی‌پردازد و یا دست‌کم واژه‌نامه و اصطلاحات ابدال را بکار نمی‌گیرد لیکن از زوایای ابیات خویش ره‌آورد اندیشه‌های معرفتی را به زبان خاص و قلم ناب خویش ارائه می‌کند و اندرز پیران خردمند را از جانب خود به فراگیران و معرفت آموزان ارزانی می‌دارد:
چو بر رشته کاری افتد گره
شکیبایی از جهد بیهوده، به
همه کارها از فروبستگی
گشاید ولیکن به آهستگی
جالب توجه اینکه وی درجایی از سروده‌های خود (مجموعه شرفنامه) به سفر رفتن و سرزمین‌های مختلف را دیدن و از تماشای نادیدنی‌ها لذت بردن را تحسین و توصیه می‌کند، اما سرانجام بازگشتن به دیار خود را مورد تأکید قرار می‌دهد و اقامت غریبانه و سکونت در جغرافیای بیگانه را به شدت تقبیح می‌نماید:
جهان گرد را در جهان تاختن
خوش آید سفر در سفر ساختن
به هر کشوری دیدن آرایشی
به هر منزلی کردن آسایشی
با همه این احوال، اکنون اگرچه نظامی به ظاهر در میان ما نیست اما روح معنوی و دانش معرفتی او با آثار گرانبهای برجای مانده از ایشان، میراثی ماندگار و برای همه نسل‌ها پایدار است. و چه شگفتانه می‌نماید که وقتی آخرین سال عمر نظامی در حال طی شدن است (سال 605)، مولانا جلال‌الدین محمد مولوی شمع یکسالگی خود را می‌افزود و خود آماده می‌کند تا پس از عبور از قله‌هایی چون فردوسی، سنایی، نظامی و عطار، بلندترین قله حکمت و معرفت را در نوردد و منظومه شاعران پیشین را به کمال رساند.
در ایـــــــــن روز بزرگ فرصت را مغتنم شمرده و ضمن عرض ادب به پیشگاه رســــــــول ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) یاد و نام نظامی گنجوی را هم گرامی می‌داریم و از درگاه حضرت احدی برای این حکیم معنوی که سازو کار خود را فقط با خدای خود بسته و به پاس آن از دیو و دد و عالم و آدم رسته بود، قرب مدام و همنشینی با اولیاء کرام را تقاضا می‌نماییم.
کسی را که یزدان بود کارساز
بود ز آدم و آدمی بی نیاز
دلی را که آرد فرشته درود
به اندیشه کس نیاید فرود

http://www.Fars-Online.ir/fa/News/192263/از-مهر-عاشقانه-تا-فراز-و-فرودهای-دلبرانه
بستن   چاپ