پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بررسیهای هممیهن نشان میدهد تعدادی از شکارچیان غیرمجاز بدون مجازات میمانند
سارا سبزی| غروب بود که آن «چارپاره» روی سینه محمود شهمرادی نشست؛ جلوی چشمهای همراهش، وقتی که در «سولگرد» رد شکارچیها را میزند، وقتی تیر هوایی اول را شلیک میکند، وقتی اسلحه شکارچی به سمت او نشانه میرود و گلوله روی تنش مینشیند. غروب 15 مردادماه بود که خون او روی خاک سولگرد روی زمین ریخت؛ مثل یاسر مصدق در «کویلر» و هدایتالله دیدهبان در «خائیز»؛ دو محیطبان دیگر که از ابتدای سال جانشان را از دست دادهاند.
پیکر محمود شهمرادی را ساعت 12 شب چهارشنبه، محیطبانها و همیاران محیطزیست با هم از آن منطقه سخت و سنگی به لب جاده منتقل کردند، ساعاتی که در انتظار بازدید دادستان و نیروی انتظامی از صحنه قتل او بودند، ساعتهایی که پیکر او با شالی چهارخانه و خونین پوشانده شد. محیطبانها کنار تابوتاش نشستند و محیطبان ارسلان باغانی با چشمهایی به خون نشسته، میگوید: «همکار محیطبان ما محمود شهمرادی از ساعت پنج بعدازظهر شهید شده، حالا همکارها آمدهایم برای انتقال پیکر او. دوستان بدانید که ما چطور کشته میشویم؛ ما برای زیست شما، آبوهوای این کشور و تنوعزیستی این کشور زحمت میکشیم، حق ما نیست که اینطوری بمیریم» و بعد انتقال پیکر او به سمت شهر برای آخرین دیدار، روی دوش محیطبانها.
محمود شهمرادی 47 ساله با 12 سال سابقه کار در پارک ملی گلستان، به دست شکارچیانی سابقهدار به قتل میرسد؛ شکارچیانی با یک پرونده تخلف باز که هنوز جریمه اقساطی آن را پرداخت نکردهاند و حالا هر دو بازداشت شدهاند، خلاف قاتل هدایتالله دیدهبان که بعد از گذشت دو ماه، هنوز بازداشت نشده است. پیش از او، این محیطبان یاسر مصدق بود که در «منطقه» کویلر پارک ملی گلستان در درگیری با شکارچیان غیرمجاز به شهادت رسید؛ در حادثهای مشابه، در درگیری با شکارچیان غیرمجاز. پارک ملی گلستان با مساحتی حدود 92 هزار هکتار در سه استان گلستان، خراسان شمالی و سمنان گسترده شده و 13 پاسگاه محیطبانی و 105نیروی محیطبان و 35 همیار محیطزیست در کنار محیطبانها کار حفاظت را انجام میدهند.
مناطق چهارگانه باتوجه به غنای تنوعزیستی خود، جمعیت حیاتوحش قابل توجهی دارند و بیشتر هدف شکارچیان قرار میگیرند. پارک ملی گلستان هم در 10 سال گذشته روند رو به رشدی از نظر حیاتوحش و علفخواران بهویژه قوچ و میش و کل و بز و آهو و مرال داشته و در حال حاضر بیش از 12 هزار رأس علفخوار بزرگجثه در پارک ملی گلستان باقی مانده که همین آمار، درصد شانس شکار را افزایش میدهد و باعث میشود تعداد ورود شکارچی با شکار موفق یا غیرموفق بیشتر شود.
ساعاتی بعد از قتل محیطبان شهمرادی، سرتیپ دوم ستاد رضا رستگار، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست، خبر داد که ضاربان او به دست فرماندهی انتظامی استان خراسان شمالی، فرمانده اداره حفاظت محیطزیست شهرستان آشخانه و سایر عوامل انتظامی و قضایی و با اقدامات پلیسی و اطلاعاتی دستگیر شدند. به گفته او، یکی از آنها در این حادثه زخمی و در بیمارستان بستری و نفر دیگر نیز برای سیر مراحل پرونده تحویل مراجع انتظامی و قضایی شده است.
شاهدان شهادت محیطبان شهمرادی تعریف میکنند صبح روز حادثه، نیروهای محیطبانی سولگرد رد شکارچیها را در همان حوالی میزنند و بعد با تیمی از محیطبانی مجاور تماس میگیرند تا همراه آنها در منطقه حاضر شوند و نشانهای از آن دو شکارچی بهدست آورند. حوالی پنج عصر 15 مردادماه بود که محمود شهمرادی و همیار محیطزیستی که در کنارش بود، با گروه شکارچی از فاصلهای نزدیک رودررو میشوند و محیطبان، با رعایت قانون بهکارگیری سلاح، به متخلف فرمان ایست میدهد و با تیراندازی هوایی سعی میکند آنها را متوقف کند.
شاهدان آن صحنه تعریف میکنند که شکارچیها به طرف محیطبان و همیار محیطزیست تیراندازی میکنند، محمود شهمرادی برای دفاع از خود و همیار تیراندازی میکند و شکارچی اول زخمی میشود، اما شکارچی دوم با اسلحه غیرمجاز خود به سمت شهمرادی تیراندازی میکند که بهدلیل فاصله نزدیک و اصابت آن به ناحیه سینه، در همان لحظات اول جانش را از دست میدهد. شکارچی زخمی با هماهنگی اورژانس و ماموران نیروی انتظامی به نزدیک جاده و بعد بیمارستان بجنورد منتقل میشود و همراه او که نتوانسته بود از منطقه خارج شود، حدود هشت شب دستگیر میشود؛ سه ساعت بعد از اینکه گلوله را به تن محمود شهمرادی شلیک کردند.
بنویسید خسته و بریدهام
«صبح زود همکاران ما رد شکارچی را در منطقه میبینند و بعد با هماهنگی باقی همکاران، ردزنی آنها را شروع میکنند. ساعت حوالی پنح بعدازظهر بود، محیطبانها در حال استراحت بودند که محمود شهمرادی شکارچیان را میبیند که از زیر پایشان و لابهلای درختان در حال رد شدناند و میروند که دستگیرشان کنند. نزدیک که میشوند، ایست میدهند، اما توجه نمیکنند و شلیک میکنند، آن تیر چهارپاره میخورد وسط قفسه سینه او.»
محیطبان «م» نمیخواهد نامی از او برده شود، میگوید بنویس خسته و بریدهام. آقای «م» از همراهان محمود شهمرادی در ماموریتهایش بود و میداند اگر درگیری «شکارکش» و محیطبان منجر به شهادت نشود، در بیشتر موارد آزاد میشوند و جریمههایشان قسطبندی میشود، مثل یکی از متهمان پرونده تاجمحمد باشقره: «این متهم بعد از مرخصی برای شکار به منطقه میرفت و چندبار بازداشت شده بود. همچنین در یکی از درگیریها، برادرش کشته شد.»
میگوید بنویسید «شکارکش»، نه شکارچی؛ چون «شکارچی به افراد قانونمند میگویند که بعد از گرفتن پروانه و واریز پول، با هماهنگی محیطزیست و قانونی، همراه با یک محیطبان، شکار میکند و در همه کشورها هم وجود دارد، اما شکارکش بدون هیچ پروانهای، مفت و مجانی میرود به منطقه و هرچیزی را ببیند شکار میکند.»
*شکار در پارک ملی بیشتر از سالهای قبل شده؟
چون حیاتوحش در تمام مناطق غیر از مناطق تحت حفاظت ازبینرفته است، شکارکشها برای شکار غیرمجاز مجبورند داخل مناطقی مثل پارک گلستان بیایند. این شکارکشها هم از قدیمیها بودند و چندینبار دستگیر شدهاند.
*شرایط کاری امسال تغییر نکرده؟
قرار بود از اول اردیبهشتماه امسال شیفتهای جدید اجرایی شود. شیفتهای جدید بهصورت 24 ساعت کار و 48 ساعت استراحت بود که متاسفانه باتوجه به ماهیت شغل محیطبانی این مدل شیفت برای خیلی از همکاران سخت میشد و همه دوست داشتند به جای یکروز کار و دو روز استراحت، دو روز کار کنند و چهار روز استراحت داشته باشند. یا سه روز کار و شش روز استراحت در نظر گرفته شود، اما متاسفانه نه اداره قبول کرد، نه اداره کل و نه سازمان. تنها سه نفر قبول کردند 24 ساعت کار کنند و 48 استراحت و سختی این مدل شیفت را به جان خریدند.
قرار شد حالا که اداره شیفتهای باب میل محیطبانها را اجرایی نمیکند، محیطبانها مثل سابق شیفت داشته باشند، پنج روز کار و پنج روز استراحت و بهجای آن، اداره پول اضافهکار بیشتری پرداخت کند، اما درنهایت هم فقط یک میلیون تومان به حقوق همکاران اضافه شده، در بعضی موارد در حد 100هزار تومان. طبق چارت سازمانی، پارک ملی گلستان باید حدود 120 تا 130 محیطبان داشته باشد اما در عمل 40 تا بیشتر ندارد. شیوه جذب محیطبان بر مبنای امتحان است، نه تخصص و همین برای حفاظت مشکلساز است.
آقای «م» میگوید که قانون پشت شکارشان است، در مواردی که قاتل محیطبان مشخص باشد مشکلی نیست، ولی در باقی موارد به آنها آسان میگیرد: «یک سازمان نمیتواند شکم محیطبانی که 15 روز در مناطق حضور دارد را سیر کند و به یک جیره غذایی ناکافی اکتفا میکند؛ جیرهای در حد پنج کیلو برنج، یک رب گوجهفرنگی، دو بسته ماکارونی، یک بسته سویا، قند و روغن؛ فکر کن با این جیره چه چیزی میتوانی درست کنی و بخوری؟ باید ماهانه از جیب خودت و حق زن و بچهات بزنی، فقط برای سیر شدنت سر شیفتکاری.»
شکارچیان بدون مجازات
«این دو از شکارچیان سابقهدار خراسان شمالیاند و بارها پرونده شکار داشتهاند. حتی سال گذشته هم یگان حفاظت محیطزیست خراسان شمالی بهدلیل شکار غیرقانونی دو رأس قوچ، آنها را دستگیر کرده بود و همین الان پرونده جاری دارند و در حال پرداختن جریمه هستند»؛ این را وحید خیرآبادی، معاون فنی اداره کل حفاظت محیطزیست استان گلستان تعریف میکند، ساعتی بعد از تشییع پیکر محیطبان شهمرادی در مینودشت گلستان؛ بعد از اینکه پیکر او روی دست همکارانش به سمت مزارش همراهی شد.
او میگوید محیطبان شهمرادی دو ماه پیش، یکی از متهمان پرونده تاجمحمد باشقره را در همین پارک ملی دستگیر کرده بود؛ مردی که دوباره برای شکار غیرمجاز به منطقه آمده بود، آن هم درحالیکه پروندهای باز دارد: «ما نمیتوانیم نام آنها را شکارچی بگذاریم، آنها شرورند و چندین مورد پرونده داشتند. یکی از متهمان پرونده محیطبان باشقره، دوباره بابت پرونده دیگری دستگیر و بازداشت شد. آقای شهمرادی با همکاران منطقه سولگرد، او را دستگیر کرده بودند.»
مجازات شکار غیرمجاز در ایران در مرحله اول، جریمه و در مرحله دوم، زندان است و برای بیشتر این جرائم بین یک تا دوسال حبس در نظر گرفته میشود. در بیشتر موارد هم مجرمان، حبسی حداقلی میگیرند و بعد از یک تا دو ماه درخواست رأی بندباز میکنند. خیرآبادی میگوید: «ما شکارچیانی داریم که در همین پارک ملی گلستان در سالهای گذشته پرونده و سابقه داشتند و آنها را هم محکوم کردیم، اما توانستند رأی بندباز بگیرند و زمانی که از زندان مرخصی میگیرند، دوباره مرتکب این تخلف میشوند.
اگر بخواهیم در زمینه قوانین شکار و صید، الگوی کشورهای دیگر را رعایت کنیم، باید بدانیم آنها مجازاتهایی چندوجهی دارند؛ به این ترتیب که اگر فردی شکار غیرمجاز مرتکب میشود، علاوه بر پرداخت مجازات گونه شکار شده، از برخی خدمات اجتماعی هم محروم میشود؛ در این صورت اثربخشی مجازات بیشتر میشود.»
محمود شهمرادی، یاسر مصدق و هدایتالله دیدهبان که در پنجماه گذشته جانشان را از دست دادند، تنها سه نفر از سه هزار محیطبان ایران در 314 منطقه حفاظتشده کشورند؛ جمعیتی که نمیتواند 20 میلیون مترمربع مساحت این مناطق را پوشش دهد. معاون فنی اداره کل حفاظت محیطزیست استان گلستان میگوید، قدم اول در جلوگیری از این اتفاقات آموزش و فرهنگسازی جوامع محلی و افزایش سواد محیطزیستی آنهاست؛ چون مردم باید بدانند این سرمایه ملی است که شکار میشود: «مرحله دوم هم مربوط به متناسبسازی قوانین، مقررات و جرائم محیطزیستی است.
مرحله سوم هم تجهیز یگان حفاظت و به وسایل کارآمد است. در بسیاری از مواقع نیاز نیست که محیطبان بهصورت فیزیکی با متخلف درگیر شود. استفاده از دوربینهای پایش، هوش مصنوعی و رادار که در دنیا انجام میشود نیاز به حضور فیزیکی را در منطقه کاهش میدهد، اما یگان حفاظت ما از آن محروم است. اگر این اقدامات را با همین اولویت انجام دهیم، در مرحله آخر است که نیاز به افزایش تعداد محیطبانها داریم. ما در کشور 314 منطقه حفاظتشده و با بیش از 20 میلیون هکتار مساحت داریم که با سه هزار محیطبان مدیریت میشود.
نیمی از آنها شیفت و نیمی از آنها استراحت هستند؛ یعنی فقط 1500 محیطبان از طبیعت و تنوعزیستی کشور حفاظت میکنند. میانگین جهانی حضور محیطبان در مناطق حفاظتشده، یک نیرو بهازای هر هزار هکتار مساحت است و حالا با وجود 20 میلیون هکتار منطقه حفاظتشده، نیاز به 20 هزار نیروی محیطبان داریم. میانگین جهانی بیشتر مربوط به اکوسیستمهای دشتی، سامان و استپی است، درحالیکه اکوسیستمهای مناطق حفاظتشده ایران بیشتر تپه ماهوری، کوهستانی و صعبالعبور است که نیاز به تعداد بیشتر محیطبان را افزایش میدهد.»
پنج روز پیش از شهادت محمود شهمرادی، نمایندگان سازمان حفاظت محیطزیست در کمیسیون حقوقی مجلس حاضر شدند و درخواست کردند قوانین در حوزه ماموران مسلح سازمان محیطزیست، بررسی و اصلاح شود. خیرآبادی میگوید که با شرایط کنونی محیطزیست ایران، قانون بهکارگیری سلاح هنوز نیاز به تکمیل و بازنگری دارد.
بیاطلاعی از روند پرونده شهدای محیطبان
13 مردادماه امسال رضا رستگار، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست، آمار شهدای محیطبان را 124 نفر اعلام کرد و خبر داد، تعاملی با سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران انجام شده و از این تعداد تا امروز، شهادت 49 نفر احراز و سایر پروندهها در حال تکمیل است. به گفته او، قانون حمایت قضایی و بیمهای از مأموران یگان حفاظت محیطزیست، قانونی مصوب سال 1399 است و قانون بهکارگیری سلاح ویژه نیروهای مسلح، مصوب سال 1373 است که حالا بهدلیل گذشت زمان و بروز مسائل و مشکلات، نیاز به روزآمدسازی، اصلاحات ساختاری و بازنگری دارد.
بعد از انتشار خبر شهادت محیطبان شهمرادی، شبکه سازمانهای مردمنهاد محیطزیستی استان گلستان، در بیانیهای شهادت سه محیطبان را در یک پارک ملی، هشدار جدی امنیتی و مدیریتی خواند و گفت: کشته شدن سه محیطبان در یک پارک؛ این دیگر صرفاً یک حادثه نیست، هشدار جدی امنیتی و مدیریتی است و هشدارها و پیشنهادهایی را مطرح کرد. سلیمان آرخی، عضو شبکه سمنهای محیطزیستی استان گلستان و از اعضای موسسه سبزگامان بسکی میگوید که روند پرونده شهدای محیطبان، بهخوبی اطلاعرسانی نمیشود و تکلیف پرونده آنها شفاف نیست.
او میگوید: «ما در بیانیه سمنهای محیطزیستی استان گلستان به محاکمه شفاف و علنی عاملان این جنایتها هم اشاره کردیم؛ الان تکلیف پرونده محیطبان باشقره، یاسر مصدق، هدایتالله دیدهبان و بسیاری از شهدای محیطزیست به کجا رسیده است؟ سازمان حفاظت محیطزیست باید بهصورت علنی روند و نتیجه این پروندهها را اعلام کند. بسیاری از پروندهها سالها طول میکشد و عدالت و خونخواهی اتفاق نمیافتد. طبق شنیدههای ما، در برخی موارد این پروندهها بدون عدالت، مختومه شده بود. در اولین جلسه با رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، اشاره کردند که دوباره پرونده محیطبان باشقره را به جریان انداختیم و خونخواهی خود را ادامه دادیم؛ چون هنوز پرونده او به نتیجه مطلوب نرسیده است.
جدای از آن در نظر گرفتن عنوان شهید هم برای این شهدا، روندی بسیار طولانی دارد.» او توضیح میدهد که در هفت سال گذشته، این سومین محیطبان کشتهشده در پارک ملی گلستان است که در راه حفاظت از طبیعت، فدای برخی کاستیها از نظر تجهیزات و سیستم حکمرانی شدند؛ نمونه آن مناطقی از این پارک است که کریدور تردد شکارچیان غیرمجاز است و میتوان با پایش هوشمند آنها، جان محیطبانان را حفظ کرد: «برخی از مناطق حفاظت شده در داخل خود زونهایی دارند که شکارچیها و متخلفان بیشتر در آن مناطق هستند. محیطبان باشقره در همین منطقه سولگرد به شهادت رسید؛ محلی که محمود شهمرادی هم در آن جان خودش را از دست داد. درواقع مسیر تردد و کریدور آنها مشخص است.
در چنین شرایطی بهراحتی میتوان با سیستمهای پایش، دوربینهای نظارتی و حرارتی و پهپادها، منطقه را مدیریت و پایش کرد تا جان محیطبانها بهخطر نیفتد. در این درگیریها ممکن است شکارچی غیرمجاز هم کشته شود. مسئله نوع مدیریت و حفاظتی است که مشکل دارد. ما در بیانیه شبکه سمنهای محیطزیستی استان گلستان، راهکارها و مطالبههایی را درباره این موضوع مطرح کردیم. یکی از آنها تدوین و اجرای طرح حفاظتی برای نقاط بحرانی پارک ملی گلستان و مناطق حساس است که ممکن است مورد تردد شکارچیها باشد.
علاوه بر آن، باید گشتهایی ترکیبی و بینبخشی برای مقابه موثر با شکارچیان غیرمجاز و مسلح ایجاد شود. الان بسیاری از پستهای سازمانی در سازمان حفاظت محیطزیست، مثل سایر ارگانهای کشور خالی است. برای مثال تعداد محیطبانهای عرصه 92 هزار هکتاری پارک ملی گلستان، کمتر از رقم مورد نیاز آن است. در این شرایط ما حداقل از سایر سازمانهایی که در منطقه حضور دارند ـ مثل نیروهای انتظامی و نظامی ـ توقع داریم که بهعنوان گشتهای ترکیبی استفاده شوند و به کمک محیطبانها بیایند.»
او میگوید در چندسال گذشته بحث استفاده از اینترنت اشیاء و نصب تعدادی سنسور در مناطق مختلف پارک ملی گلستان مطرح شد، اما اجرایی نشد: «دوربینهای حرارتی و موارد مشابه هم میتوانند به حفظ جان محیطبانها کمک کنند. یکی دیگر از مواردی که در بیانیه خود به آن اشاره کردیم، درخواست برای حمایت از خانواده شهدای محیطبان بود؛ وقتی پدر خانواده از دنیا میرود، همه مسئولیت برعهده مادر است و مطالبه ما، حمایت کامل از خانواده این شهداست، صرف پرداخت حقوق با این فشار اقتصادی کافی نیست.
روال حمایت از آنها هم با پرداخت مستمری فرد متوفی به خانواده آنها صورت میگیرد و در این شرایط باید حمایتهای ویژهتری برای آنها در نظر گرفت. علاوه بر این، خواستار این هستیم که اجرای کمپین ملی برای ارتقای جایگاه محیطبانان در فرهنگ عمومی اتفاق بیفتد؛ ما در موسسه خود علاوه بر آموزشهای محیطزیستی برای کودکان و نوجوانان، شغل حساس محیطبانی را هم به آنها معرفی میکنیم.»
بازار ![]()