پیام فارس - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
پذیرش محدودیتهای هستهای ازسوی ایران پایه برجام است، اما خواسته حداکثری امریکا تحقق توافق را دشوار کرده است
بازار ![]()
حدیث روشنی| روزنامه اعتماد با هدف واکاوی ابعاد پیچیده معادلات میان ایران و غرب طی روزهای اخیر و در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا گفتوگو کرده است. ابوالفتح در گفتوگویش با «اعتماد» ضمن تاکید بر این مساله که موضع ایران در پذیرش محدودیتهای موقت هستهای تکرار فرمول برجام است، همزمان بر این باور است که معضل اصلی اما عدم پذیرش این فرمول از سوی امریکا و نیز همراهی اروپا با خواستههای فراتر از حوزه هستهای کشورمان است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اظهارات اخیر آقای تختروانچی مبنی بر پذیرش محدودیتهایی در برنامه هستهای کشورمان در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه تاکید کرد: صحبتهای ایشان همان موضعی است که ایران طی 10 تا 15 سال گذشته بارها بیان کرده و اساسا با همین فرمول، برجام شکل گرفت. برجام در 130 تا 140 صفحه تنظیم شد، اما خلاصهاش در یک جمله این است؛ «در مقابل پذیرش محدودیتهای موقت در بخشهایی از فعالیتهای هستهای، تحریمهای ایران رفع میشود.» به باور ابوالفتح پس از خروج امریکا از برجام، ایران بارها همین موضع را تکرار کرده است؛ هرچند شاید ادبیات به واسطه تکنیکهای تیمهای مذاکرهکننده کمی متفاوت بوده، اما اساس حرف تغییر نکرده است. از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید نیز همین خطمشی ادامه داشته است. به عبارتی مشکل این نیست که ایران چه میگوید و چه میخواهد، بلکه معضل این است که ایالاتمتحده فرمول برجام را نمیپذیرد و فراتر از آن را مطالبه میکند. این کارشناس مسائل امریکا در ادامه به «اعتماد» گفت: فرمول برجام یعنی ایران محدودیتهایی را در حوزه هستهای بپذیرد؛ اما از نگاه دولت ترامپ، این محدودیتها باید شامل حوزههای موشکی، فعالیتهای منطقهای و حتی مسائل دفاعی هم بشود. امریکا مدعی است تنها در صورت پذیرش این محدودیتهای گسترده، امکان رفع تحریمهای ایران وجود دارد. تا زمانی که دستور کار واشنگتن چنین باشد، پیشنهادهایی مانند آنچه آقای تختروانچی مطرح کرده، کارآمد نخواهد بود. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی هیات حاکمه امریکا به دنبال غنیسازی صفر است، نه صرفا محدودیت موقت. پس از آن نیز نوبت به طرح مسائل موشکی، منطقهای و دیگر موضوعات میرسد. اکنون کشورهای اروپایی نیز همین موضع را تکرار میکنند. امانوئل مکرون رییسجمهور فرانسه نیز اخیرا صراحتا ادعا کرد موضوع موشکی باید بخشی از مذاکرات باشد. لذا با توجه به شرایط فعلی، احتمال قریب به یقین اگر تحول خاصی رخ ندهد، مکانیسم ماشه در همان بازه بیست روزهای که شما اشاره کردید، کلید زده خواهد شد، چراکه مطالبات طرف مقابل بهمراتب فراتر از چیزی است که ایران میتواند بپذیرد.
ابوالفتح در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» مبنی بر ارزیابی پیششرطهای احتمالی تهران برای تعیین چارچوب جدید همکاری با نهاد پادمانی خاطرنشان کرد: روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی پیش از جنگ دوازده روزه نیز پرتنش بود. در همان زمان نیز مدیرکل نهاد پادمانی اتهاماتی را علیه ایران مطرح کرد و در جریان جنگ نیز حمله به تاسیسات هستهای یک کشور عضو انپیتی را محکوم نکرد؛ موضوعی که برای تهران بسیار ناخوشایند و برخورنده بود. به باور این کارشناس مسائل امریکا با کنار گذاشتن این مسائل حتی اگر انتقادها و دلخوریهای ایران از آژانس را نادیده بگیریم، بحث اصلی این است که در یکی از تاسیساتی که مواد شکافپذیر بسیار خطرناک تحت استانداردهای پادمانی نگهداری میشده، آسیب جدی وارد شده و هیچکس نمیداند دقیقا چه اتفاقی رخ داده است. بنابراین حضور بازرسان در چنین شرایطی میتواند جان آنها را به خطر بیندازد، چراکه وجود مواد پرتوزا و نامشخص بودن وضعیت ایمنی، احتمال بروز مشکلات جدی برای سلامتی را افزایش میدهد. طبق مقررات پیمان عدم اشاعه هستهای، کشور میزبان موظف است امنیت بازرسان آژانس را تضمین کند. وقتی ایران خود از میزان خطر آگاه نیست، نمیتواند بدون احتیاط اجازه ورود بازرسان را بدهد. ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: به همین دلیل، ایران فعلا این موضوع را در بعد فنی دنبال میکند. سفر معاون آقای گروسی نیز در همین چارچوب قابل تبیین است تا درباره نحوه ورود و بازرسی گفتوگو شود. در شرایط کنونی اگر بازرسی بخواهد وارد نطنز یا فردو شود، با چه پروتکلها و تجهیزات ایمنی باید این کار انجام گیرد، چه دستگاههایی مجاز به همراه داشتن است، مسیر ورود چگونه باشد و روند بازرسی به چه شکلی انجام شود. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی در واقع، ما با دو وضعیت متفاوت مواجهیم: پیش از حمله، شرایط فنی شکل مشخصی داشت، اما پس از آن کاملا تغییر کرده است. اگر اشتباه نکنم نخستینباری است که یک مرکز هستهای محل نگهداری مواد شکافپذیر بمباران میشود. در چرنوبیل و فوکوشیما حوادث غیرمنتظره و طبیعی رخ داد، اما تاسیسات ایران بمباران شدهاند؛ اتفاقی بیسابقه که حتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز احتمالا تجربه و دستورالعمل مشخصی برای آن ندارد. بنابراین، لازم است پیش از هر اقدام عملی، مذاکرات فنی صورت گیرد تا مقدمات حضور بازرسان در چنین محیطهای خطرناکی فراهم شود. از طرفی ایران همکاری خود با آژانس را قطع نکرده و حسننیت دارد، اما تاکید میکند که پیشنیازهای فنی و ایمنی باید پیش از اعزام بازرسان مهیا شود.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب نتایج حاصل از تنشهای حاکم بر روابط تهران و واشنگتن تصریح کرد: دقت داشته باشیم دیپلماسی میان ایران و امریکا، از بعدازظهر روزی که انقلاب شد تا به امروز همواره در جریان بوده است. حتی پس از قطع روابط دیپلماتیک، مذاکره ادامه داشت. به گفته آقای عراقچی، در میانه جنگ نیز مذاکره برقرار بود و پیامها از طریق فضای مجازی بین او و آقای ویتکاف رد و بدل میشد. امروز هم این ارتباط وجود دارد؛ تنها تفاوت این است که نمایندگان دو کشور در یک مکان مشخص حضور ندارند تا با میانجیگری نفر سوم، پیامها را منتقل کنند. اگر مذاکره را صرفا به این شکل تعریف کنیم، بله، مذاکرهای صورت نمیگیرد. اما به باور من، مذاکرات بسیار فراتر از این است. حتی پیامهای علنی، مانند توییتها یا سخنرانیهای متقابل مقامات، بخشی از همین روند محسوب میشود. به باور ابوالفتح بنابراین، مساله اصلی مذاکره کردن یا نکردن نیست، بلکه مشکل در رسیدن به توافق است که البته متاسفانه هیچ چشمانداز روشنی برای توافق در آینده نزدیک نمیبینم، زیرا فاصله حداقلها و حداکثرهای دوطرف بسیار زیاد است و حتی جنگ اخیر هم نتوانسته این فاصله را کم کند. شاید پیش از جنگ، برخی در واشنگتن یا تلآویو بر این باور بودند که با حمله به ایران و ضربه به فرماندهان ارشد، میتوان تهران را تا لبه پرتگاه برد تا یا سقوط کند یا پای میز مذاکره بیاید. تصورشان این بود که آنچه با مذاکره به دست نیامده، با فشار جنگ حاصل میشود. این روند را هم آغاز کردند. اما اکنون، پس از جنگ و باوجود خسارات سنگین و از دست دادن فرماندهان و حتی سوء قصد به سران قوا و تهدید مقام معظم رهبری و نیز ضربه به مهمترین مرکز هستهای یعنی فردو، ایران همچنان بر مواضع خود پافشاری میکند. ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: این پافشاریها نشان میدهد که تغییر موضع ایران، به این سادگی ممکن نیست، مگر آنکه حادثهای بسیار بزرگ رخ دهد؛ چیزی شبیه تسلیم بیقید و شرط ژاپن و آلمان در جنگ جهانی دوم که نماینده امپراتوری ژاپن بر عرشه کشتی امریکایی سند تسلیم را امضا کرد و امریکا هفت سال بر ژاپن حکومت داشت. فعلا، شرایط به آن نقطه نرسیده است و بعید میدانم توافقی در دسترس باشد.